وبسایت شخصی من

آبگوشت فقط آبگوشت خوابگاه!

ترم قبل (ترم یک) یادمه یه بار تو سلف دانشگاه، آبگوشت خورده بودم و از مزش اصلم خوشم نیومده بود و به همین خاطر دیگه تا امروز هیچ وقت آبگوشت رزرو نکرده بودم. علی رغم اینکه بسیار آبگوشت دوست دارم!

هفته قبل بود که موقع رزرو غذا دیدم یک شنبه ظهر (یعنی امروز ظهر) یکی از غذاهاش آبگوشته. با خودم گفتم این دفعه که خوابگاهم بذار آبگوشت خوابگاه رو بخوریم ببینیم چجوریه.

آقا آبگوشت رو گرفتیم و خوردیم!

یعنی یه چیز می نویسم یه چیزی می خونی!

چقققدر خوشمزه بود ... عالی بود ...

بهترین غذایه این ...

اینم عکسش:



۱۰ دی ۹۶ ، ۱۴:۵۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ریشت رو بزن!

دو ماهی هست نرفتم خونه. یه عکس امروز ظهر فرستادم برا بابا و مامانم که ببینن زنده ام!
چند وقتی هم هست که می خواستم ریش بذارم. (البته این جمله که "خوشم میاد که ریش داشته باشم یا خوشم میاد قیافم اینجوری باشه" یه کمی مشکل داره!... بگذریم).
خلاصه بابام وقتی عکس رو دیدند تو تلگرام گفتند ماشین اصلاح موزرت خرابه؟!
گفتم نه. چطور مگه؟
گفتند: آخه مامامنت این ریشت رو می بینه می ترسه! (مَشتَرسَ!)
منم گفتم باشه کوتاه می کنم ریشم رو.
حقیقتش رو بخواهید من دوست دارم ریش بگذارم چون هر شهیدی رو می بینم ریش داشته. البته این فقط و فقط نظر منه و صد در صد درست نیست. هم چنین شنیده بودم که زدن ریش حرامه یا جایز نیست و یه این طور چیزایی ولی در مورد اون تحقیق نکرده بودم.
همین شد که تو نت سریع زدم " آیا زدن ریش با ماشین موزر حرام است؟"
نظر آیت سیستانی اومد که:
اگر به مقداری باشد که صدق ریش بکند اشکالی ندارد.
همین شد که رفتم و ریشم رو با ماشین موزر زدم فقط به خاطر دل پدر و مادرم!
تازه عکسش هم براشون فرستادم!

پ ن: زدن ریش چه با تیغ و چه با ماشین ته زن، به احتیاط واجب حرام است.
۱۰ دی ۹۶ ، ۱۴:۵۰ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

عاشورای 88 و قفسه 88


سلام. امروز ساعت 11 صبح دست از خوندن نقشه کشی کشیدم و گفتم بریم مستند نگاه کنیم. مستند "زخم تازه" که در مورد حوادث تلخ عاشورای 88 بود رو شروع کردم به نگاه کردن. تایمش جوری بود که وقتی تموم می شد اذون ظهر رو می گفتن و بعدش هم می رفتم نماز. خلاصه مستند تموم شد و اذونم گفتند و ما هم راه افتادیم طرف مسجد. وارد حیاط مسجد که شدم متوجه شدم نماز شروع شده. و این شد که سریع السیر کفشام رو بیرون آوردم و همینطوری گذاشتم داخل یه قفسه. اتفاقی تو همون حال و هوا دیدم شماره قفسه نوشته 188. چون با 88 یه شباهت هایی داشت با خودم گفتم خاطره ی خوبیه بذارم تو گلدونم.

نماز که تموم شد اومدم کفشام رو بردارم دنبال قفسه 188 می گشتم که پیداش نمی شد! گفتم شاید 88 بوده و قفسه 88 رو باز کردم دیدم آره! اون 188 نبوده و 88 بوده! خلاصه دیدن مستند اتفاقات تلخ عاشورای 88 همانا و گذاشتن اتفاقی کفش ها در قفسه 88 هم همانا!


پ ن : مستند زخم تازه رو از اینجا دانلود کنید!

۱۰ دی ۹۶ ، ۱۴:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

برنامه امتحانات پایان ترم!


در ضمن سه شنبه آخر، اقتصاد مهندسی هم داریم!

حالا برم یه برنامه بریزم ببینم چجوری باید بخونیم تا معدل الف شیم!

فعلا!

۰۸ دی ۹۶ ، ۱۴:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رسیدیم به امتحانات!

سلام

خب رسیدیم به ایام امتحانات پایان ترم!

تو این ایام معمولا تصمیم میگری که از ترم بعد هر روز درس همون روز رو بخونی! و باز ترم بعد آش همون آش و کاسه همون کاسه!

۰۸ دی ۹۶ ، ۱۴:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰