ساعتای 2 بود که رسیدیم اسکان نجف بعد از زیارت کاظمین و سامرا.

صبح هم ساعت 7 می خواستیم راه بیفتیم طرف کربلا.

جاتون خالی رفتم حرم سحر آخری.

وارد حرم که شدم نم نم بارون شروع شد.

دیدم رو به روی ایوان طلا، زیر بارون یه چمعی دارن دعای کمیل می خونن.

واقعا جای شما خالی. حسابی حس خوبی بود.

حرم حضرت علی (ع) ، بارون ، دعای کمیل ، اشک و ... .