نماز جماعت مسجد رفته بودم

داخل صحن مسجد فرش انداخته بودند و من یکم دیر رسیدم ...
جایی برای ایستادن نبود ...
اما در آخرین صف ، یه جای خالی پیدا شد...
رفتم ایستادم ...
به سجده که رفتم متوجه صوت زیبای نفر بغل دستیم شدم ...
سبجان ربی الاعلی و بحمده ...
چه زیبا و عاشقانه با چه صوتی پروردگار را ثنا می گفت ...
بعد از پایان آن نماز باور کنید شیرینی را احساس کردم که هنوز در زیر لبانم میتوانم آن را حس کنم ...
خدایا! بگذار ما هم تو را عاشقت باشیم ...
ای معشوق العالمین ...