روز جمعه بود که تو شهرمون یک باران درست و حسابی الحمدا... بارید.
روز جمعه بود که تو شهرمون یک باران درست و حسابی الحمدا... بارید.
ببینیم یا مشاهده کنیم؟!
دیروز داشتم درس می خوندم و همه جا ساکت بود ...
تیک تیک عقربه ثانیه شمار ساعتم (همین عکس بالا!) حسابی رفته بود رو اعصابم ...
البته چند وقتی بود که این مشکل رو داشتم ...
خلاصه تصمیم گرفتم در یک اقدام سری ، عقربه ی مزبور (!) رو از مجوعه ی ساعت خارج کنم ...
همونطور که در تصویر هم می بینین دیگه ساعت عقربه ی ثانبه شمار نداره :)
پی نوشت علمی! :
السلامُ عَلَیکَ یا اباعَبْدِاللّه
وَ عًلی الاَرواح الّتی حَلَت بِفنائک
عَلَیکَ مّنی سلامُ اللّه ابداً
ما بَقیتُ وَ بَقیَ اَلیلِ وَ النهار
وَ لا جَعَلَ اللّهَ آخِرَ اَلعَهدِ منی لزیارَتکُم
اَلسلامُ عَلی الحُسین
وَعَلی علی بن الحُسین
وَعَلی اُولاد الـحسین
وعَلی اَصحاب الحُسین
تو این دهه اول محرمی هرجا به آقا اباعبدالله تو مراسمات سلام می دادیم نمی دونم چرا ولی با گفتن :
"وَ لا جَعَلَ اللّهَ آخِرَ اَلعَهدِ منی لزیارَتکُم"
به آقا می گفتم که خودت کمکم کن که این اخرین سلامم نباشه ...
خدا هم کمکم می کرد ...
خدایا!
بازم این نعمت را از ما نگیر
آمین
دبیر خوبمون (جناب آقای نـ) به مناسبت ایام محرم یک شعر سروده بودند و می خواستند سر صف اون رو بخونن ولی قبل از آن جمله ی قشنگی گفتند :
"حسین سوژه نیست، سوره است
حسین را نباید تفسیر کرد؛ حسین را باید تلاوت کرد ... "