وبسایت شخصی من

۱۲۵ مطلب با موضوع «خاطرات :: متفرقه» ثبت شده است

امام خمینی (ره)

رهبری در سخرانی امسالشون در سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) مثل همیشه صحبت های فوق العاده ای انجام دادند.

یه جای صحبتشون تو ذهنم مونده.
مضمونش این بود که امام خمینی واقعا ...
اصلا چرا مضمون. بذارین عکس متن اون قسمت رو بذارم!
 
 
 
(آرام نمی نشست. دائم در حال مجاهدت بود. مصداق آیه ... . از یک کار بزرگ که فراغت پیدا می کرد، چشم به یک کار بزرگ دیگری می دوخت و آن را دنبال می کرد؛  اهل مجاهدت فی سبیل الله بود؛ این ها عوامل جاذبه ی امام است. این خصوصیات در امام مجتمع شده بود؛ هرکسی با این خصوصیات باشد، دل ها به سمت او جذب میشود؛ این همان عمل صالحی است که خدای متعال می فرماید...).
 
بله.
این بوده است بنیانگذار انقلاب اسلامی.
فقط باید بنشینیم و فکر بکنیم به اوضاع و احوال خودمان.
دلم خوش است شاید درس خواندن این روزهایم یک مقدمه باشد برای کار بزرگ تر.
نمی دانم.
خدا کند.
 
 
۱۷ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دوره قرآن

ما از بچگی تو شهرمون هرشب ماه رمضون می رفتیم مسجد. (خود این شبا خیلی خاطره داره ها!)

هر شب یه جزء قرآن رو می خوندیم. البته تو همه شهرهای ایران هست این رسم.

این چند سالی که دانشگاه اومدیم و ماه رمضون خوابگاه هستیم خب بازم دلم می خواست یه جایی چیزی برم شرکت کنم برا ختم قرآن.

خداروشکر داخل خوابگاه و دانشگاه امسال این مسئله حل بود.

ظهرها ساعت 12 داخل دانشگاه البته نیم جزء به دلیل کمبود زمان.

داخل خوابگاه هم (حافظ) ، هرشب یه ساعت مونده به اذون مغرب.

البته باتوجه به اینکه چند شب رفتم شهرمون ، هیچ کدوم رو نتونستم تا آخر مرتب شرکت کنم.

ولی بازم خداروشکر.

 


خاطرات ماه مبارک رمضان 1398. 

۱۵ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یه ماه (چند ساعت کمتر البته!) بعد ...

سلام. از آخرین مطلبی که نوشتم اینجا دقیقا یه ماه می گذره. البته حدود چند ساعت کمتر از یه ماه!

ماه رمضون امسال هم گذشت.

الان قصد نداشتم بیام خاطرات ماه رمضون رو بنویسم ولی سریع یه مرور می کنم تا یادم نره این خاطرات.

۱۵ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

و اینک رمضان ...

خدایا!

میدونم خودم که تو این دو هفته باید تلاش بیشتری می کردم. باید زحمت بیشتری می کشیدم. میدونم نتونستم شکر نعمتت رو به جا بیارم.
تسلیم!
خدایا! ولی بذار امشب و فرداشب بتونم خودمو برا مهمونیت آماده کنم.
این دفعه هم بگذر از سر تقصیرات من سر تا پا گناه ...
شیرینی عفوت رو بهم بچشون. بذار دوباره بتونم برا نمازشب بیدار شم.
خدایا ... .
۱۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۷:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

وظایفی دارم.

به جز خوب درس خواندن و خوب وقت گذاشتن برای درس، وظایف دیگری هم به دوش من هست.

نمیشه که بی تفاوت بود.

مثلا الان ما اگه زبون عربی و انگلیسی رو یاد بگیریم و کارهای گرافیکی هم بلد باشیم، میشیم یه سرباز قدرتمند برای مقابله با حرکات دشمن و ضربه زدن به اون ها.

بارها به این مسئله پی بردم ولی کاری نمی کنیم. مگر شهادت فقط تو جنگ مستقیم محقق میشه؟

تو اگه یه سرباز سایبری قوی بشی نمیتونی موثر باشی؟

بله فقط صحبت کردن و آرزوی های زیبا کردن، خیلی سادست. ولی مای عمل که میاد مشخص میشه چند مرده حلاجیم.

امان از تنبلی

امان از تنبلی

امان از تنبلی ...

۰۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰