وبسایت شخصی من

۱۲۵ مطلب با موضوع «خاطرات :: متفرقه» ثبت شده است

وظیفه من ؟!

بسم الله ...

دیروز قسمت شد رفتیم دیدار جانبازان دوران 8سال دفاع مقدس ...

همسر یکی از جانبازان از ما خواست که 2کار رو بکنیم. اول نماز. بعد هم درسمون رو خوب بخونیم.

مابقی هم روی همین دو تا مورد تاکید داشتند.

محمدجان!

درسته آرزوی شهادت داری. حالا لیقاتش رو داری یا نه دیگه باید تلاش کنی.

ولی الان وظیفت چیه؟

مگر تو نیمی خوای بری سرکلاس؟ مگه نمی خوای به بچه های مردم درس بدی؟ مگه نمی خوای اونا رو پرورش بدی؟ مگر نمی خوای اونا رو برای آینده این انقلاب آماده کنی؟ خودمون هستیم. بچه ها از معلمی که دانش بیشتری داره الگو میگیرن یا کسی که چیزی بلد نیست؟!

جواب مشخصه ...

پس قبول کن وظیفه اصلی تو الان درس خواندن سخت و محکمه. پس کم کاری نکن.

یاعلی ...

۲۳ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

و حسین (ع)

سلام.

دلم باز هم گرفته. اصلا دله دیگه باید بگیره. مگه نه؟

چرا گرفته؟

از دست کارهام. از دست کارهام. از دست گناه هام. از دست بی معرفتی هام.

این همه لطف کرده تا اینجای عمرم به من. ولی من چی؟

شب تولدش. روز تولدش. باید دلشو بشکنم؟ باید گناه کنم؟

بخدا دیگه آقا خسته شدم.

دارم از خدا دور میشم. آقاجان ...

نوکری هم بلد نیستم. خاک تو سر من که اسممو نوکر میذارم.

ولی آقا دلم خوش بود دیگه از روز تولد شما، دیگه تموم میشه این بی معرفتی هام.

ولی خب بازم ... .

آقا راستی!

امشبم تولد برادرتونه ... .

میشه ...

میشه بازم این بی معرفتی هام رو ندید بگیری؟

میشه پیش خدا ، شفاعت این ذره ناچیز روی هم بکنی ...

به حق قمر بنی هاشم ...

باور کن آقا میخوام از امشب دیگه دستمو از تو دستت نکشم ...

میدونم بدم آقا.

می دونم آبروت رو خیلی جاها بردم با کارهام. سر اینکه به ما میگن بچه هیئتی.

نمی دونم. دوست دارم فقط بنویسم ...

اصلا بسه. بذار الان که 10 دقیقه تا اذونه یه مدح یا نوحه گوش کنم. شاید توفیق اشک نصیبمون شد.

خلاصه بگم! بازم با بار گناه اومدم دم در خونت.

این دفعه هم آقایی کن مث همیشه

۲۰ فروردين ۹۸ ، ۱۹:۳۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

باید بیام بنویسم ...

الان دیروقته ...

برم بخوابم ان شاءا... بتونم برا نماز شب بیدار شم.

باید بیام این مطالب رو بنویسم:

ماجرای اعتکاف امسال ...

ماجرای تصمیماتم برا آینده ...

وای چه شود ...

فعلا.

دعامون کنید ...

۰۵ فروردين ۹۸ ، ۰۰:۰۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سال جدید

و سلام به خودم و سلام به شما و سلام به سال جدید

ورود به سال جدید رو تبریک میگم.

بریم و ببینیم که گلدونمون حالش چطوره. 

بازم یکی دو ماهی شده که نیومدم و مثل همیشه امیدوارم دیگه از این به بعد مرتب بیام. ان شاء..

یک سری خاطارت از اربعین 97 مونده که ننوشتم.

دو ماه آخر سال 97 هم که کلا خاطرات رو ننوشتم ولی یکی دوتا خاطره خوبش رو که یادمه رو می نویسم.

بریم ...

۰۴ فروردين ۹۸ ، ۲۰:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خطا کردم و عطا کردی ...

یاابن الحسن ...

تمام عمر خطا کردم و عطا کردی

چه ها ز بنده ی خود دیدی و چه ها کردی

من از تو جانب دوزخ فرار می کردم

تو لحظه لحظه مرا سوی خود صدا کردی

تو با تمام بزرگی ز بس کریم هستی

مرا از کودکی ام با خود آشنا کردی

هزار مرتبه دیدی که توبه بشکستم

دوباره روی من باب توبه وا کردی

 

۲۳ دی ۹۷ ، ۲۳:۱۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰