وبسایت شخصی من

۲۹ مطلب با موضوع «خاطرات :: مدرسه» ثبت شده است

در ذهن می ماند اگر ...

همین نیم ساعت پیش داشتم درس هفتم زبان فارسی3 رو می خوندم.

یه بخش درس در مورد انواع فعل های ماضی و مضارع بود.

فعل های ماضی 6نوع میشه (: ساده،استمراری،بعید،التزامی،نقلی و مستمر).

یادش بخیر سال سوم راهنمایی وقتی برای اولین بار این فعل ها رو دبیر ادبیاتمون -که یکی از بهترین معلم های دوران تحصیلم بودند (جناب آقای ذ)- درس دادند، جلسه بعد می خواستند بپرسن و من با ماضی بعید(رفته بودم و ... ) و ماضی التزامی (رفته باشم و ... ) مشکل داشتم و نمی تونستم اون ها رو یاد بگیرم.

زنگ تفریح دوست خوبم (عرفان) گفت: «این ها که خیلی آسونه. برای اینکه فراموش نکنی یادت باشه که التزامی از نظام و این جور حرفا میاد که همش باید بگی باشه!»

و من هم با همین روش از اونوقت تا همین الان این فعل ها رو خوب یاد گرفتم.

این ها رو اومدم نوشتم تا بگم که چه چیزی باعث شده تا این حرف دوستم تا دوران دبیرستان یعنی حدود 3سال یا بیشتر تو ذهنم بمونه؟ هر روز و هر زنگ تفریح در همین سال تحصیلی بچه ها ترفندهای زیادی رو میگن که یک ماه بعدش یادت میره ولی بعضی هاش نه ...

به نظرم اگر این مسئله رو تعمیم بدیم می تونیم به راحتی بفهمیم اون حرفی که از ته دل و واقعا از روی دوستی گفته بشه هم بر دل می نشینه و هم تو ذهن میمونه...

به قول معروف "هرچه از دل برآید، بر دل نشیند"

راستی عرفان الان رشته تجربی هستش و من ریاضی ...

 

۳۰ آبان ۹۳ ، ۲۱:۵۸ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

از یک سوراخ دوبار گزیده نشدم!

روز جمعه بود که تو شهرمون یک باران درست و حسابی الحمدا... بارید.

روز شنبه که می خواستم با دوچرخه برم مدرسه وقتی به سر دور راهی مدرسه که یک راه خاکی و البته نزدیک تر و یک راه آسفالته و کمی طولانی تر داره ، رسیدم می خواستم طبق عادت از راه خاکی برم.
ولی یاد پارسال افتادم که درست شبیه همین قضیه رخ داده بود؛ یعنی روز قبل بارون اومده بود و من روز بعدش از راه خاکی به مدرسه رفتم و چشمتون روز بعد نبینه عین ببخشین خر تو گل گیر کردم  و هر دو چرخ دوچرخه ام پر از گل شد و ... .
به همین دلیل و با عنایت به تجربیات قبل (چه ادبیاتی!) ، دیگه از سوراخ مذکور ، دوباره گزیده نشدم و از راه آسفالته رفتم مدرسه!
۱۹ آبان ۹۳ ، ۱۸:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دیدن یا مشاهده ؟!

ببینیم یا مشاهده کنیم؟!

نظر شما چیه؟
اصلا فرقی داره مگه ؟!
روز شنبه سر کلاس زبان فارسی دبیر محترممون (جناب هـ) نمی دونم چی شد که این خاطره رو تعریف کردند:
گفتند زمانی که در همین مدرسه فعلی که الان دبیرش هستند، سمت معاونی رو بر عهده داشتند همراه مدیر وقت در سر صبحگاه گفتند: بچه ها ما سه تا سوال می پرسیم و به نفراتی که پاسخ صحیح بدهند سکه می دهیم! و جالب تر اینکه گفتند چندتا سکه 5ریالی و 10 ریالی هم تو جیبمون گذاشته بودیم تا اگه کسی پاسخ داد بهش بدیم ..!
ایشان گفتند که منظور ما از سکه ، سکه ی 5 ریالی بوده ولی چون گفتیم سکه همه دانش آموزان فکر می کردند که منظورمون سکه طلا و این حرفا ست !
خلاصه گفتند یکی از سوالاتشون این بوده که تو حیاط مدرسه چند تا دیوار نوشته وجود داره که هیچ کی جواب نداده!
یکی از سوالات این بوده که پشت تابلوی سر در مدرسه چه چیزی نوشته شده؟ که بازهم کسی جواب نداده!
و سوال سوم هم این بوده در دو طرف تابلوی سر مدرسه چه چیزی نوشته شده ؟ و بازهم هیچکی جواب نداده ...
و با مطرح شدن هر یک از این سوالات یک همهمه ی عجیب و حسرت نداستن پاسخ در بین دانش اموزان بهرراه می افتاده ...
خیلی جالبه ؛
گفتند بعد از پایان صبحگاه یک دفعه همه بچه ها سرهاشون رو برگرداندن رو به طرف در مدرسه تا پشت تابلو سر در دبیرستان رو بخونن!
عده هم زنگ تفریح دور حیاط مدرسه دور می زدن و تعداد دیوار نوشته رو می شمردند!
 
در پایان از این خاطره گفتن نتیجه گرفتند که ما باید سعی کنیم دقیق مشاهده کنیم نه اینکه ببینیم و گفتند با مشاهده یک چیز ، یک تصویر از آن در ذهن ما نقش خواهد بست و به راحتی پاک نخواهد شد...
به نظرم هم این خیلی مهمه ...
مثلا در درس خواندن هم اگر عادت کنیم درس ها را خوب مشاهده و مطالعه کنیم پیشرفت زیادی خواهیم کرد ...
 
۱۹ آبان ۹۳ ، ۱۸:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ساعت من

 

دیروز داشتم درس می خوندم و همه جا ساکت بود ...

تیک تیک عقربه ثانیه شمار ساعتم (همین عکس بالا!) حسابی رفته بود رو اعصابم ...

البته چند وقتی بود که این مشکل رو داشتم ...

خلاصه تصمیم گرفتم در یک اقدام سری ، عقربه ی مزبور (!) رو از مجوعه ی ساعت خارج کنم ...

همونطور که در تصویر هم می بینین دیگه ساعت عقربه ی ثانبه شمار نداره :) 

 


پی نوشت علمی! :

ما در ساعت سه تا عقربه داریم:
1- ساعت شمار
2- دقیقه شمار
3- ثانیه شمار
۱۶ آبان ۹۳ ، ۰۶:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

امام حسین (ع) سوره است ...

دبیر خوبمون (جناب آقای نـ) به مناسبت ایام محرم یک شعر سروده بودند و می خواستند سر صف اون رو بخونن ولی قبل از آن جمله ی قشنگی گفتند :

"حسین سوژه نیست، سوره است

حسین را نباید تفسیر کرد؛ حسین را باید تلاوت کرد ... "

۱۴ آبان ۹۳ ، ۱۸:۳۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰