کلی ذهنم به هم ریخته.
کلی کار که تنبلی ام همشو عقب انداخته.
اصن نمی دونم چیکار کنم.
تنها چیزی که اومد تو ذهنم اینه که برم در خونه خدا.
کی آبرومندتر از امام حسین پیش خدا!؟؟
آقا جان!
امشب باهت کار دارم ...
کلی ذهنم به هم ریخته.
کلی کار که تنبلی ام همشو عقب انداخته.
اصن نمی دونم چیکار کنم.
تنها چیزی که اومد تو ذهنم اینه که برم در خونه خدا.
کی آبرومندتر از امام حسین پیش خدا!؟؟
آقا جان!
امشب باهت کار دارم ...
شاید الان بهترین وقت باشه با خودم یک کم خلوت کنم.
اولین چیزی که میاد تو ذهنم اینه که یه چن وقتیه که با کارام بعضی توفیق ها رو از خودم گرفتم. توفیق خدمت، توفیق عبادت خداوند به نحو شایسته، توفیق نماز شب، توفیق تلاش و کوشش ... .
دلم نمی خواد همینجور بمونم.
باید کاری کنم.
دارد عمرم می گذرد.
از همه بیشتر حسرت نماز شب رو می خورم.
ای کاش همیشه توفیق می شد که بخونم.
دلم گرفته ... .
حدود 39 روز دیگه محرم امام حسینه.
این یه انگیزه خیلی بالاست که به نیت با حال خوب وارد محرم شدن، رو کارهام دقت کنم.
بریم سراغ کاراها؟!
1- مراقبه:
سه چهار بار رفتم طرفش.
دفعه آخر از دفعات دیگه بیشتر تونستم پیش برم توش. در جریانید که دیگه؟! (از بخش موضوعات، بخش مراقبه رو انتخاب کنید!)
ولی بازم نتونستم ادامش بدم.
ولی این دفعه دیگه کم نمی ذارم. میخوام عادت بشه برام دیگه. چقد برم طرفش و ولش کنم.
2- درس:
این 6واحد درسی که برداشتم، یعنی 2تا درس رو فقط نمره 20 می خوام ازش. فقط 20. بهش نیاز دارم چرا؟! تو مورد سه توضیح میدم.
3- اردو جهادی:
اصلا حال و هوای دیگه ای داره. نمی خوام اینبار هم مثل عید، این توفیق ازم گرفته بشه.
می دونم اگه بازم تو درس خوندنم کم کاری کنم، بازم پدر عزیزم شاید مخالفت کنن با رفتنم. منم که اگه ایشون بگن نرو، نمی رم. ولی وقتی 2تا 20 تر تمیز بگیرم، راضیشون می کنم!
ان شاءا... اگه قسمت بشه شهریور ماه یه دوران بیاد موندنی میشه. 2تا اردو جهادی ... . ای جان!
4- زبان عربی و انگلیسی:
به زبان انگلیسی که فوق العاده علاقه دارم.
زبان عربی هم بی علاقه نیستم.
بهترین فرصته این یه ماه که بتونم تو هر دوتاش پیشرفت کنم.
عربی به خاطر اربعین. نمی خوام این دفعه هم اگه قسمتم شد اربعین برم، بازم مثل دفعات قبلی حسرت بخورم چرا نمی تونی ارتباط بگیرم با افراد ... . این دفعه کم کاری کنی اربعین بی اربعین.
انگلیسی هم که سعی می کنم دایزه لغاتم رو افزایش بدم. شایدم مکالمه کار کنم. ولی وقت میذارم براش.
4- مطالعه:
تو طول ترم، هی می گفتم چرا .قت نمیشه مطالعه کنم. همش بهونه بود البته!.
خلاصه الان فرصت هست فراوون.
می خوام برم طرف سیر مطالعاتی حاج آقای پناهیان.
داخل سایتشون هست یه سیر. به نظرم خوب به نظر می رسه.
5- خیریه:
ریا نباشه خدا قسمت کرده بریم طرف تاسیس یک گروه خیریه برا فعالیت تو سطح دانشگاه خودمون در مرحله ی اول و بعد تو جاهای دیگه.
الان وقت هست دقیقا ساز و کارش رو با کمک رفقا بچینیم.
کم کاری نکنیم ان شاءا... کار خوبی میشه.
از یه هفته قبل همراه یکی از رفقای دیگه اومدیم کرمانشاه.
تو دانشگاه صنعتی اینجا ، 6واحد درس برداشتیم که ان شاءا... بتونیم 8ترمه دانشگاه رو تموم کنیم!
تا2شهریور اینجام.
فقط شنبه یکشنبه دانشگاه میریم. سه شنبه هم تا ظهر. یعنی اکثر وقتم خالیه.
خیلی کارها تو ذهنم هست.
بهترین فرصته این یه ماه.
البته اراده میخواد. اراده. توکل ... . ان شاءا... خدا کمک کنه.
تو پست های بعدی می نویسم ... .
بسم الله ... .
تو این حدود یه ماهی که امتحانات پایان ترمم تموم شد و تابستون شروع شد خیلی فرصت ها رو از دست دادم.
امان از دست کارام و گناهام.
شرمنده ام.
اما حسرت به گذشته فایده داره؟!
این کار چیزی جز از دست دادن فرصت های اکنون و پیش روم چیزی داره؟!
پس یاعلی آقا محمد.
مرد راهی یا علی.
یه فرصت یه ماهه پیش روته.
ببینم چه میکنی.