به نام خدا
اولین نوشته ی گلدان من در سال 1394؛
البته مطلب زودتر نوشته شده بود ولی الآن منتشر شد ...
یاعلی
به نام خدا
اولین نوشته ی گلدان من در سال 1394؛
البته مطلب زودتر نوشته شده بود ولی الآن منتشر شد ...
یاعلی
بدم و خیلی بدم
خیلی بدم خیلی بدم
می کنم دعا ولی خودم می دونم که بدم
کاشکی که یه بار دیگه
بازم بهم بگی بیا
مثه یه کبوترم
پرمی زنم
پر میزنم
پر میزنم امشب
گفته بابام که بهت
سر میزنم
سرمیزنم
سرمیزنم امشب
دیگه از همسفران دل می کنم
دل می کنم
دل می کنم امشب
چه خوشه پیش بابام جون کندم
یا حضرت رقیه ...
همین نیم ساعت پیش داشتم درس هفتم زبان فارسی3 رو می خوندم.
یه بخش درس در مورد انواع فعل های ماضی و مضارع بود.
فعل های ماضی 6نوع میشه (: ساده،استمراری،بعید،التزامی،نقلی و مستمر).
یادش بخیر سال سوم راهنمایی وقتی برای اولین بار این فعل ها رو دبیر ادبیاتمون -که یکی از بهترین معلم های دوران تحصیلم بودند (جناب آقای ذ)- درس دادند، جلسه بعد می خواستند بپرسن و من با ماضی بعید(رفته بودم و ... ) و ماضی التزامی (رفته باشم و ... ) مشکل داشتم و نمی تونستم اون ها رو یاد بگیرم.
زنگ تفریح دوست خوبم (عرفان) گفت: «این ها که خیلی آسونه. برای اینکه فراموش نکنی یادت باشه که التزامی از نظام و این جور حرفا میاد که همش باید بگی باشه!»
و من هم با همین روش از اونوقت تا همین الان این فعل ها رو خوب یاد گرفتم.
این ها رو اومدم نوشتم تا بگم که چه چیزی باعث شده تا این حرف دوستم تا دوران دبیرستان یعنی حدود 3سال یا بیشتر تو ذهنم بمونه؟ هر روز و هر زنگ تفریح در همین سال تحصیلی بچه ها ترفندهای زیادی رو میگن که یک ماه بعدش یادت میره ولی بعضی هاش نه ...
به نظرم اگر این مسئله رو تعمیم بدیم می تونیم به راحتی بفهمیم اون حرفی که از ته دل و واقعا از روی دوستی گفته بشه هم بر دل می نشینه و هم تو ذهن میمونه...
به قول معروف "هرچه از دل برآید، بر دل نشیند"
راستی عرفان الان رشته تجربی هستش و من ریاضی ...