وبسایت شخصی من

۳۰۷ مطلب با موضوع «خاطرات» ثبت شده است

نذر ...

سلام

قبل کنکور نذر کرده بودم اگه یه رشته خوب تعهدی قبول شدم 100 تومن از حقوق هر سالم رو صرف کار خیر کنم. یه خونواده رو که بی سرپرست هستند یا نیاز دارند رو پیدا کنم و هرماه این مبلغ رو بهشون کمک کنم. مامانم هم نذر کرده بودند حقوق اولم رو بدیم نذر امام حسن (ع). 

حقیقتش تا الان پشت گوش انداخته بودم. ولی الان رفتم که انجامش بدم.

خب مامانم گفته بودن حقوق اولم همش نذر امام حسن (ع) :

 

 

خب سال 96 12 ماه. ماهی صد تومن میشه یک و دویست.

نذر مامانم رو میدم. ولی نذر دومم فعلا چیزی ندارم. به مرور میدم.

 

۰۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یک و نیم واگن!

۱۹ فروردين ۹۷ ، ۱۲:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کارها برای 2ماه آینده ...

۱۹ فروردين ۹۷ ، ۱۲:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

و سال 97!

۱۹ فروردين ۹۷ ، ۱۲:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اسامی شهدا (اردو یک جهادی، عید 97)

نوذر، سلیمان، فرهاد، نادر، اسماعیل، نوراله، علی، محمد، علی مدد، شیروان، قاسم، ظفر، یارمحمد، لطفعلی، صدراله، رمضان، موسی، شکراله، جبار، سامر، اردشیر، حمداله و ...
در راه هستیم همچنان. تصویر شهدا را کنار جاده زده بودند. دقت کردم به اسامی شهدا. نوذر ، سلیمان ، فرهاد ، نادر ... چه زیبا. چه پرصلابت. آری اینجا دیار شیران است. درگیر اسامی بودم که وارد بلوار طویل شدیم. یک لحظه با خودم گفتم چند شهید شد؟! نگاهی کردم دیدم تا آخر بلوار پشت سرهم تصاویر شهداست!
بله...
خون داده اند تا من امروز آرامش داشته باشم ...
پ.ن: این ها اسامی تعدادی از شهدای استان کهگیلویه و بویراحمد بود و بلوتر منتهی به شهر یاسوج مرکز استان بود.

۲۴ اسفند ۹۶ ، ۱۴:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰