وبسایت شخصی من

۱۲۵ مطلب با موضوع «خاطرات :: متفرقه» ثبت شده است

لوکیشن 7 سال پیش

سلام.

الان دقیقا اون اتاقی هستم که 7 سال پیش اولین یادداشتم رو گذاشتم اینجا.

این چند وقت کمتر خاطراتم رو ثبت کردم.

امیدوارم بتونم از این به بعد بنویسم.

 

۱۰ آبان ۹۹ ، ۱۳:۳۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دوری چند ماهه

از آخرین پستم حدود 4 ماه میگذره.

 

این مدت یک بیماری اومد همچنان هست. کرونا.

شاید خاطرات های تلخ و عبرت انگیز زیادی در رابطه با همین بیماری اتفاق افتاد که خب از دستش دادم و نتونستم ثبتش کنم.

 

4 ماهه دانشگاه ها تعطیله.  کلاس ها و امتحان ها مجازی برگزار شد. که همش خاطرات قشنگی داشت و نتونستم بنویسمش.

 

اصلا بذارین عناوین اتفاقات مهم این 4 ماه رو بنویسم. می دونم دلم خیلی میسوزه که چرا شرحش رو ننوشتم ولی حداقلش اینه تیترش میمونه به عنوان خاطره برام.

 

1. اومدن کرونا و تعطیل شدن یکدفعه ای دانشگاه ها به مدت یک هفته و دیگه باز نشدن تاکنون.

2. اتفاقات تلخ کرونا. (+بعضی اتفاقات شیرین هم داشت از بعضی زوایا)

3. تعطیلی مساجد، حرم ها ...

4. سال تحویل متفاوت. پشت تلویزیون و چشم به ضریح امام رضا. اشک مدام ...

5. یه استوری خنده دار سر صبح سال تحویل

6. مجازی شدن کلاس ها ... .

7. جریانات قبل ماه رمضون و توفیق بزرگی که خدا به من و دوستام داد. متولد شدن پویش هم سفره و شاد کردن دل 552 خانواده تو کل کشور.

8. ماه رمضون متفاوت. دوره قرآن خونگی و ... .

9. شبای قدر متفاوت. ماسک به صورت. دستکش به دست. اشک ریزان. دل پریشان... .

10. یه مورد خاص و خصوصی در روز عید فطر

11. اندر احوالات امتحانات مجازی.

 

 

امیدوارم وقت بکنم بیام بنویسم شرح خاطرات رو.

از بس بیکارم وقت نمی کنم.

واقعا ها. از بس وقت پرت زیاد دارم، نمیرسم بنویسم.

 

۲۸ تیر ۹۹ ، ۱۸:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نوت پد!

نوت پد گوشیم پر از جمله و عناوینی که نوشتم.

تصمیماتم ...

کلیدواژه هایی در مورد یک موضوع که بعدا بیام بنویسم و اینجور چیزا.

 

خدا بخواد شروع می کنیم از اول تا برسیم به آخرش.

ولی خیلیه :)

۱۳ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بسم رب الحسین ...

بازم فرصتی دست داد برای شروعی مجدد ... :

 

الان که انگشتانم توان و فرصت دارد بنویسد از تو ...

الان که دلم می تونه هواتو بکنه ...

الان که عقل و ذهنم می تونه تصمیم بگیره کردن هواتو ...

الان که زبونم میتونه بگه السبلام علی الحسین ...

الان که گوشام میتونه بشنوه مداحیتو ...

 

عاقا بذار یه سلام بدم از راه دور ...

 

السلام علیک یا اباعبدلله ...

 

سلام به شاه از طرف ذره ی ناچیز روسیاه ... 

 

حیف کاری کردم که جواب سلامتو نمی شنوم آقا ... .

۱۳ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بسم الله ...

بسم الله الرحمن ... 

بعد تموم شدن ترم قبل، (ترم شش دانشگاه) یعنی حدود 2بهمن اینا، رفتیم یه دوره تشکیلاتی بسیج تو قم.

اونجا حس و حال معنوی خوبی گرفتم.

جاتون خالی بعدش هم قسمت شد یه سر رفتم مشهد پیش امام رضا (ع).

گذشت و گذشت تا ترم جدید شروع شد.

شروع شد و کمی ازش گذشت و کرونا اومد و دانشگاه ها تعطیل شد.

یه هفته ای هست اومدم خونه.

دوست ندارم بهش فکر کنم که چقد تو این یه هفته فرصت از دست دادم. چقد گناه کردم. چقد پام لغزیده. چقد ... .

 

آقا ممد!

خاطرات اربعینت مونده هنوز که هنو یادداشتش نکری کامل.

چقد وقت امتحانات پایان ترمت دوست داشتی یه زمان خالی پیدا کنی که کارای نکرده ات رو انجام بدی.

 

نوت پد گوشیت چقد پرشده از عناوین تصمیماتی که نوشتی و میخوای عملش کنی؟

 

الان وقتش نیست؟!

نیست؟!

نیسستتت؟!

 

بسم الله...

بسم رب الحسین ... .

۱۳ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰