** این مطالب مربوط به اسفند 97 و اردو جهادی عید98 هست ولی اون موقع نتونستم بیام بنویسم. الان می نویسم (4فروردین 98)


 

دیگه می دونستم نمی خوام برم اردو جهادی.

 به مهدی رمضا... مسئول فرهنگی اردو گفتم اگه کاری چیزی بود حتما بهم بگو حالا که نمی خوام بیام حداقل اینجا کمک کنم.

شنبه صبحی بود که مهدی رمضا... پیام داد نمیای می خوایم بریم وسایل فرهنگی رو بخریم. منم گفتم میام. راه افتادیم رفتیم میدون شوش. از اون طرف محمد سنکـ... هم اومد. بعد انجام کارها بود که داشتیم برمی گشتیم مهدی رمضا... گفت مجبور شدیم بین نیروهای فرهنگی قرعه کشی کنیم و چند نفر نیان. خلاصه وقتی اینو فهمیدم با خودم فکر کردم که حالا که من نمی رم اردو حداقل جا برای رفتن چند نفر اردو اولی باز شده و چی بهتر از این. نیروهایی که از من سرتر نباشن پایین تر نیستن. همین شد که یک کم دلم آروم شد.